دلنوشته های عســـل

عاشقانه

یه جایی توی قلـــــبت هست که روزی خــــــونهء مـــــــن بود

 

خوشبختی یعنی داشتن آغوشی که همیشه برای تنهایی تو جا دارد ...

http://chatnahal.ir/i/attachments/1/1364033466897847_large.jpg

 
 
می‌‌شود یک شب خوابید
و صبح با خبر شد
غمها را از یک کنار به دور ریخته اند ؟
که اگر اشکی هست
یا از عمقِ شادمانیِ دلی‌ بی‌ درد است
یا از پس به هم رسیدن‌های دور
یا گریه کودکی
که دستِ بی‌ حواسش ، بادبادکی را بر باد می‌‌دهد

کاش می‌‌شد
یک صبح
کسی‌ زنگِ خانه هامان را بزند
بگوید
با دستِ پر آمده ایم
با لبخند
با قلب‌هایی‌ آکنده از عشق‌های واقعی‌
از آنسوی دوست داشتن ها
آمده‌ایم بمانیم و هرگز نرویم

هیچکس نمی داند
چقدر جایِ شادمانی‌های بی‌ سبب در دل ما خالیست...
 

 

 
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد